قبل تر ها خانم های سن بالایی را می دیدم که بعضی هاشون با اشتیاق و انرژی غذاهای پر زرق و برق و پر زحمت را درست می کردند و بعضی هاشون بودن که با وجود دست پخت عالی دوران گذشته شون دیگه میلی به رفتن توی آشپزخونه و ایستادن کنار گاز و پختن غذا نداشتن
  الان که دیگه مسائل را سطحی نگاه نمی کنم  متوجه شدم دلیل خیلی از بی میلی ها و بی حوصلگی های زن ها ، محبتی هست که سال های سال خرج خانواده شون کردند اما در جواب محبت هاشون ،محبتی دل گرم کننده دریافت نکردند
یعنی اگه محبت زن ها را مثل یه سفره پر از غذا های رنگین بدونیم در طول زمان هر کدوم از اعضای خانواده اومده یه مقداری برداشته و رفته بدون این که چیزی جای اون بذاره
این سفره به مرور خالی و خالی تر شده
تا رسیده به امروز 



حال زن خونه را از آشپزخونه میشه متوجه شد.اگه غذا خوشمزه است و تنوع غذا بالاست یعنی حوصله اش سرجاشه و حال دلش خوب
اما اگه غذا می سوزه یا بی مزه است یا بی تنوع و دم دستی یا اصلا غذا نیست! حال دلش خوب نیست .هواشو بیشتر داشته باش  به جای این که اعتراض کنیم چرا این قدر تکراری غذا می پزی یا چرا اصلا نمی پزی ، یه مدت بهش بگیم تو غذا نپز من یه کاریش می کنم! ، یه مدت بیشتر بهش توجه بدیم ، برنامه سفر بذاریم برنامه تفریح بذاریم موضوعات رنج آور را ازش دور کنیم یه کار کنیم بدونه براتون مهم به عنوان یه همسر یه عشق و نه یه آشپز و.

وقتی می خوای ازش به خاطر زحمت هایی که تو خونه می کشه تشکر کنی صرفا نگو مرسی خونه را برق انداختی اینجوری حس می کنه نهایت توانایی ش محدود به همین برق انداختن خونه است و نهایت کاری که ازش دیده شده همین خونه ی تمیز و غذای گرم بوده.
بگو ممنون که هستی و به فکر من و بچه هامونی ،ممنون که واست مهمه ما تو یه خونه ی  تمیز و آروم زندگی کنیم ،ممنون از این که وقتی که می تونی فقط و فقط برای رشد خودت خرجش کنی را برای ما هزینه می کنی،  ممنون برای همه ی لحظه های خوشی که برای ما خلق کردی و ما این قدر نادون بودیم که یا ندیدمشون و یادمون رفت ازت تشکر کنیم

یکم از مدار خودت خارج شو .



مشخصات

آخرین جستجو ها